خداوند به سه تن نمی نگرد و با آنان سخن نمی گوید : پیشوای ستمکار، پیرِ زناکار و عابد متکبّر . [.رسول خدا صلی الله علیه و آله]

سال هاست که مرده ام

دهان بسته

سرم در بازوانی این چنین خسته

هوایم با هوای سرد پاییزی پیوسته

غروری از درون جَسته

به آفاق یا افق آرام پیوسته

همه فکرم به نادانی شبنم های برگ گل

نمی داند کدامین راه

بی سوق ، بی لغزش

همان راه است کو خواهد

 

منم شادم

منم سرزنده شادابم

منم کاین زندگی را خوب می بینم

صدا ، آواز او را بهترین مقصود می دانم

 

نمی دانم پس این سردرگمی هایم برای چیست؟

مگر نه زندگی و من همانست و همانستم که پندارم؟

 

« ؟ »




کامبیز ::: پنج شنبه 86/12/16::: ساعت 4:11 صبح

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 1


بازدید دیروز: 0


کل بازدید :3385
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>آرشیو شده ها<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<